سفر در زمان و مکان
پرسههای 15 ساله اخیر از کرانه سواحل خلیج فارس تا دل کوهها و درهها با همراهی باستانشناس بزرگ کشورمان دکتر علی اکبر سرفراز خود داستانی شیرین و فراموش نشدنی است. شخصیت انسانی و عمیق او حاصل سالها طی طریق در بیابانها برای قرار داشتن در کنار معشوق است. او جدا از حرفه رسمی خود عارفی درویشگونه است. در طول سفرهای بررسی و شناسایی آثار تاریخی و یا حفاری بر روی آثار باستانی چشمان او داستانهای بیشماری را از دل ذره ذره خاک بیرون میکشید. داستانهایی از زندگی و سختکوشی مردمانی که در طی هزاران سال در این سرزمین آثاری را برای ما به یادگار نهادند. داستانهایی از زندگی، کار، تجارت، زلزله، جنگ و ویرانی. جزئیات و آثار به جا مانده از آنان قصههای تلخ و شیرینی را هویدا میسازد. سفر به درون زمان در لابهلای این داستانهای واقعی بمانند سفر زمینی مناظر و چشماندازهای زیبایی را آشکار میکند و هر گاه این سفر زمانی بمانند سفر مکانی با شناخت عمیقتری انجام شود از جنبه سطحی و توریستی خارج شده و لایههای عمیقتری را شامل میشود.
داستان بندو حاصل یکی از همین سفرها است. سفری در زمان و مکان در امتداد سواحل خلیج فارس. در آخرین نقطهای که بر روی نقشه جغرافیایی استان بوشهر از هرمزگان جدا میشود بندو قرار دارد. بندو همانطور که از نامش پیداست محل بستن بند برای مهار آب جاری بوده. سازههای آبی قرار گرفته بر سواحل خلیج فارس هر کدام بر اساس شرایط محیطی از ویژگی خاصی برخوردارند. آنچه که ویژگی منحصربفرد بندو بشمار میآید نه این بند باستانی که البته در جای خود ارزشمند است بلکه سازه دیگری است که در نزدیکی آن قرار دارد. این سازه مسیر انتقال آب یا همان جوی آب دست سازی است که آب را از حدود 5 کیلومتری بندو از چشمه آبی که در دل کوهستان قرار دارد به آسیابی که در نزدیکی بند ساحته شده میرساند. دیدن آسیاب و مصالح مستحکم بکار رفته در آبراه منتهی به آسیاب ما را وادار به دنبال نمودن مسیر آبراه نمود. دنبال نمودن این مسیر در کوهستان در حالی که نمیدانستیم انتهای آن به کجا ختم میشود خود حکایتی جالب بود و البته در طی این مسیر پرفراز و نشیب هرچه جلوتر میرفتیم بر حیرت ما افزوده میشد. انتقال آب در این مسیر دشوار که خود ما به سختی میپیمودیم از شاهکارهای تمدن ساسانیان در 1400 سال پیش است. استحکام فوقالعاده این آبراه برای انتقال آب در مسیری کوهستانی و طولانی فقط با استفاده از نوع خاصی از ساروج که از تخصصهای منحصربفرد مردمان ساسانی است امکان پذیر بود، ساروجی که در حال حاضر با تمام پیشرفتهای بشری قادر به ساخت دوباره آن نیستیم.
آبراه ساسانی
در نهایت پس از طی چند کیلومتر از دور نخلستانی را در میان درهای کوچک در بالای کوه دیدیم که عین الساده نام دارد.و با دنبال نمودن آبراه به چشمهای جوشان در میان این نخلستان (عین الساده)رسیدیم. چشمهای که روزگاری سنگ آسیاب بندو را به گردش در میآورد و گندم گندمزارهای این سرزمین را آرد میکرد. چشمهای همچنان جوشان ولی بیاستفاده و رها شده بمانند همان نخلستان که نخلهایش یا خشک شده بودند و یا بیثمر در انتظار دستانی بودند که آنان را بارور کند.
"عین الساده" شهریست تاریخی که در حوادث زمان نقش و اثرهای زیادی را در منطقه ایفا کرده است. این محل از ساکنین اصیل و با غیرت خالی نمی ماند .مردمی که روز را با عشق وطن خود به شب می رساند.
با چشمه های خروشانش تشنگان را سیراب می کند. وبا نخلهای بلندش گشنگان را......!!
محصولاتی همچون لیمو، انگور، انجیر، انار ، کنار و .....چشم هر میهمانی را به خود جلب می کند تا از خود بپرسد اینجا کجاست ؟؟!و چرا این همه سال از چشم مردم دنیا به دور مانده است؟؟!
اینجا حوادثی را در خود دارد که خیلی از مردم آن را نمی دانند